تمام ناتمام من

تمام ناتمام من

تمام ناتمام من

تمام ناتمام من

من غلام قمرم

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌ باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو


" مولانا " 

------------------------------------------------------


پی نوشت :


+ بشنوید این شعر زیبا را با صدای :


داریوش اقبالی

احمد شاملو


پدر خوانده 1972


دون کورلئونه : برای خانوادت وقت میزاری ؟

جانی فونتان : آره

دون کورلئونه : خوبه،چون مردی که وقت صرف خانوادش نکنه هیچ وقت نمی تونه یه مرد واقعی باشه


The Godfather 1972


آپارتمان 1960


بکستر : آینه شکسته ...

فرن کوبلایک : آره می دونم،اینجوری دوسش دارم

همونجوری منو نشون میده که احساس می کنم


The Apartment 1960


حتی اگر نباشی می آفرینمت

 می خواهمت چنان که شب خسته خواب را

می جویمت چنان که لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح

یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بی تابم آنچنان که درختان برای باد

یا کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته ای چنان که تپیدن برای دل

یا آنچنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می افرینمت

چنان که التهاب بیابان سراب را

ای خواهش که خواستنی تر ز پاسخی

با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را 


" قیصر امین پور " 


فهرست شیندلر 1993


" هر کس جانی را نجات دهد کل دنیا رو نجات داده "

جالبه که این دیالوگ دقیقا مطابق با آیه 32 سوره مائده هست و از این آیه برداشت شده .

Schindlers List 1993


وحشی 1953


جانی (مارلون براندو) : ترجیح میدم رو موتورم بشینمُ به فکر خدا باشم تا اینکه تو کلیسا بشینمُ به فکر موتورم باشم

The Wild One 1953


بوی گندم

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال تو

اهل طاعونی این قبیلهء مشرقی‌ ام

تویی این مسافر شیشه‌ ای شهر فرنگ

پوستم از جنس شبه، پوست تو از مخمل سرخ

رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال تو

تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش

من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب

تن من خاک منه ساقهء گندم تن تو

تن ما تشنه ترین تشنهء یک قطره آب

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو

شهر تو شهر فرنگ، آدماش ترمه قبا

شهر من شهر دعا، همه گنبداش طلا

تن تو مثل تبر، تن من ریشهء سخت

طپش عکس یه قلب، مونده اما رو درخت

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو

نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم

تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم

تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال من

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال من


" شهیار قنبری " 


--------------------------------------------------------------------------


پی نوشت 1 : 

ایام جوانی رو با ترانه های داریوش و این ترانه زندگی کردیم، این روزها چقدر باز هم این ترانه رو دوست دارم


پی نوشت 2 : 

دانلود ترانه ماندگار بوی گندم با صدای داریوش 


من خود آن سیزدهم

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم

پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

" شهریار "

-------------------------------------------------------

پی نوشت 1 :

+ گفته می‌ شود شهریار دانشجوی سال آخر رشته پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی، خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمد حسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌ تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این‌ که فقط یک سال به پایان دوره ۷ ساله رشته پزشکی مانده‌ بود، ترک تحصیل کرد. این شعر شهریار اشاره به داستان فوق دارد.


پی نوشت 2 : 

دانلود این اهنگ با صدای محسن چاووشی 

پرواز بر فراز آشیانه فاخته 1975



در این دنیا برای کفری کردن آدم های رذلی که می خواهند همه چیز را از آنچه هست برایت سخت تر کنند. راهی بهتر از این نیست که وانمود کنی از هیچ چیز دلخور نیستی 

 

" بخشی از رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته "

One Flew Over The Cuckoos Nest 1975